مرا اینگونه گر خواهی :: دلت را آشیانم کن ::

........................** این وبلاگ را من برای کسی ساختم که همیشه زندگی من است و به این امید مینویسم که او بخواند و منتظرم ..

مرا اینگونه گر خواهی :: دلت را آشیانم کن ::

........................** این وبلاگ را من برای کسی ساختم که همیشه زندگی من است و به این امید مینویسم که او بخواند و منتظرم ..

گفتی........


گفتی........
گفتی به من بی دست و پا چیزی نگفتم
      
گفتی برو گفتی بیا ، چیزی نگفتم
گفتی بمیر از عشق من گفتم : (  اطاعت  )
از شاید و اما چیزی نگفتم.
گفتی که درد عشق من درمان ندارد
از درد گفتم و از دوا چیزی نگفتم
صدبار خونم ریختی صد بار کشتی
یک بار هم از خون بها چیزی نگفتم
گفتی مبادا با کسی حرفی بگویی
حتی به خلوت با خدا چیزی نگفتم
اما فقط یک چیز را باید بگویم
از من نپرسیدی ، چرا چیزی نگفتم

             

نظرات 3 + ارسال نظر
ساغر پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:33 ب.ظ

خیلی بیشتر از اونیکه بقیه میگن با حال بود
موفق باشید قاسم خان

ظالم جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:55 ق.ظ

رویا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:46 ب.ظ http://dokhtaranbalooch2006.blogfa.com

بسیار زیبا بود خیلی وب قشنگ با مطالب جالبی.
مرصی بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد