بین من و تو فاصله غوغا می کنه
یاد حرفای قشنگت من و رها نمی کنه
تو من و گذاشتی رفتی توی روزگار وحشی
توی کوچه های غربت دنبالم حتی نگشتی
ولی من ...
من ندانسته غزل می گفتم
تو به من خندیدی
من به چشمانت
تو به دیوانگیم !
سلام بی معرفتباز هم نوشتی و به من نگفتی
به اسم عشق و عاطفه با قلبمون بازی می شه هر کی با قانون خودش برای ما قاضی می شهقاسم جان شعر تو رو خوندم... دلت را آشیانم کن خیلی قشنگ بود .چی می خوای بگی ؟ چرا واضح و شفاف حرف نمی زنی؟به من هم سر بزن... خوشحال میشوم
سلام بی معرفت
باز هم نوشتی و به من نگفتی
به اسم عشق و عاطفه با قلبمون بازی می شه
هر کی با قانون خودش برای ما قاضی می شه
قاسم جان شعر تو رو خوندم... دلت را آشیانم کن خیلی قشنگ بود .
چی می خوای بگی ؟ چرا واضح و شفاف حرف نمی زنی؟
به من هم سر بزن... خوشحال میشوم