مرا اینگونه گر خواهی :: دلت را آشیانم کن ::

........................** این وبلاگ را من برای کسی ساختم که همیشه زندگی من است و به این امید مینویسم که او بخواند و منتظرم ..

مرا اینگونه گر خواهی :: دلت را آشیانم کن ::

........................** این وبلاگ را من برای کسی ساختم که همیشه زندگی من است و به این امید مینویسم که او بخواند و منتظرم ..


من ازت بوسه می خوام به گرمی ظهر جنوب
آره من بوسه می خوام از اون لبای ناز و خوب
***
من ازت بوسه می خوام بوسه به شیرینی قند
آره من بوسه می خوام از اون لبای دل پسند
***
من ازت بوسه می خوام بوسة ناب بی ریا
با یه کوله بار عشق به شهر آغوشم بیا
***
من ازت بوسه می خوام تا خاطره بشه برام
تا که فتح بوسه هات بشه غرور لحظه هام
***
گرچه این واسه لبای تو فقط یه حادثه س
واسه من بوسة تو لحظة اوج عاطفه س
***
واسه من بوسة تو گواهی لیاقته
معنی درک تو از محبت و صداقته
***
به تنم بوسة تو رعشة مستی می دمه
رنگ سرخ گونه هام بوسه می خواد یه عالمه
***
به دلم بوسة تو شور جوونی میاره
دست دلباختگی رو تو دست فردا می ذاره
***
من با بوسه های تو جلوة افسانه می شم
بی نیاز از طلب ساغر و پیمانه می شم
***
من با بوسه های تو از غم و غصه در میام
شب تردیدو می سوزونم و با سحر میام
***
من ازت بوسه می خوام تا مست و دیوونه بشم
تا  که  بال  دربیارم  به  اوج  آسمون برم
***
من ازت بوسه می خوام تا از تو نیرو بگیرم
از لبات  سرخی  و  زیبایی و جادو بگیرم
***
قبل رفتن منو باز ببوس، نترس دیر نمی شه
آخه از بوسة تو گونة من سیر نمی شه
 

::::> دست خودم نیست <::::

                                  
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای

به خدا بدان که این دست خودم نیست!

اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر

میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و  پر از غم و غصه است بدان

که این دست خودم نیست!

دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می

باشم.

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر

لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای

درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی

دوباره داشته باشی!

عزیزم دست خودم نیست که اینهمه تو را دوست میدارم ، این همه احساسات

عاشقانه که من برای تو مینویسم دست خودم نیست!

همه این احساسات و عواطف عاشقانه از این قلب عاشق من است ، و بدان که همه

این دردسر ها و غم و غصه ها و اشکها درد این قلب عاشق من است!

این قلب سرخ و کوچک من انتظاری بالاتر از عشق دارد ! این قلب من تو را میخواهد و

به جز تو هیچ چیز از من نمیخواهد!. نه خونی میخواهد و نه نفسی ، نه زندگی را

میخواهد و نه هم نفسی این قلب سرخ تنها تو را میخواهد . فقط تو را!

عزیزم دست خودم نیست ، دست این قلب پر توقع من است !

به قلبم حق میدهم که تنها تو را میخواهد چون تو اولین و آخرین عشق واقعی و

همدلی  هستی که در اعماق قلبم نشسته ای و کسی هستی که میتوانی قلبم را

برای همیشه نزد خود نگه داری و با حضورت در قلبم انتظار آن را برآورده کنی چونکه

تو لایق آن هستی عزیزم!
                     
                            

باز هم سلام                                                           


Azizam dostat daram

آنقدر دوستت دارم که به هیچ چیز به جز تو در زندگی فکر نمیکنم.....


زندگی را تنها یک خواب میبینم ولی تو را  مثل یک حقیقت شیرین میبینم!

عاشقی را در ذهنم تنها یک حادثه تلخ میدانم ولی تو را یک خوشبختی و یک نفسی

دوباره میدانم.! عشق را هیچگاه نپذیرفته ام

، اما با بودن تو نه تنها عشق را میپذیرم بلکه خودم را

مجنون تر از مجنون قصه ها میدانم!

 تو برایم از همه زیبایی های دنیا زیباتری و از همه مردمان دنیا عزیزتری!

تو برایم یک قبله گاه امیدی ، میپرستم تو را تا تمام امیدها و خوشبختی هایم  زنده

شوند! تو را می پرستم همچو خدای خویش ، میپرستم تو را تا زمانی که جان دارم و

زنده ام ! اگر روزی فرا رسد که دیگر عشقی در وجودم نباشد
 
آن زمان بدان که من یک کافر می باشم !

عزیزم برایت می نویسم از عشق ، مینویسم تا مثل یک خاطره در ذهنت بماند !

همه احساساتی که تو میخوانی از این دل شکسته من است ، پس بخوان چون همه

اینها حرف دل عاشق من است ، بخوان که نویسنده آن ،

این قلب پر از امید من هست!

همه دلخوشی من تویی ، همه دلخوشی من آن دستهای گرم توست ،همه

دلخوشی من آن قلب مهربان توست و همه دلخوشی من آن صدای زیبای توست!

 اگر مرا از یاد ببری ،اگر آن دستهایت را از من دریغ کنی ،

اگر آن قلب مهربانت را از من بگیری  و اگر روزی فرا رسد

که دیگر صدایی از تو نشنوم آن زمان بدان که دیگر من در

این دنیا وجود نخواهم داشت ! بدان که آرزوهایم همه بر باد رفته اند، بدان که زندگی

برایم بی مفهوم شده است و بدان که از خستگی
 
و از نا امیدی به آن دنیا سفر کرده ام!

این دفتر عشق ، با تمام متنهایش وتمام احساست پاک و عاشقانه آن برای توست

::::: ای زیبای خفته :::::

 

من میگم بهم نگاه کن 
تو میگی که جون فدا کن
 من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
 تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
 من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
 تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم  که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
                                                       
                      
                                                          

با من بمان

سلام به همه خوانندگان این وبلاگ از این به بعد اینجا مینویسم

                                                                                 

  

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
 جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
 یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
 یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
 مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
قاسم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
 
I love you

دو تا بچه کوچولو کنار هم خوابیده بودن....

اولی میگه: تو دختری یا پسر....

دومی: نمیدونم...

اولی: بذار برم زیر پتو ببینم......میره زیر پتو و میاد بالا میگه:دختری...

دومی: از کجا فهمیدی!!!!!!

اولی: آخه جورابات صورتی بود